سلام
پیشاپیش از اینکه مطالعه این مطلب در زمان تحکیم بنیان خانواده و یا سازندگی کشورمان وقت شما را میگیرد عذرخواهی میکنم.
میخواهم از بهمن 57 شروع کنم، ولی نه، بزارید یه اشاره کوچیک هم به قبل از اون بکنم، شاه و تمام خدمتگذاران به اون و همچنین وکلای مردم در مجلس، هرکدام یک ایرانی بودن!
خب در بهمن 57، انقلاب اسلامی پیروز شد اما نه، تازه جنگ داخلی شروع شد، ایرانی ها به چند گروه تقسیم شدن و رو در روی هم و با هم جنگیدند، مردم یکصدا و با رای قاطع یک ایرانی را به عنوان رییس جمهور انتخاب کردند و مدتی نگذشت که در جنگ داخلی مردم با مردم، او با لباس زنانه فرار کرد، اما همچنان گروه های حزبی و دنباله روهای آنها با یکدیگر ستیز کردند تا اینکه در شهریور سال 59، حمله صدام و هم پیمانانش به ایران آغاز شد، فرصتی تکرار نشدنی و آینده ساز برای ایران!
بله، دیگر جنگ 2 ساله داخلی موقت تمام شد و مردم در کنار یکدیگر به مقابله با دشمن پرداختند و 8 سال دفاع کردند، دفاع!!!
"پیشرفتی که هم اکنون داریم محصول همین 8 سال دفاع است"
با پایان یافتن دوران 8 ساله دفاع! در سال 67، باز جنگ داخلی شروع شد!
رییس جمهور انتخاب شد و عده ای او را آیت الله نامیدند، عده ای حجت الاسلام، برخی رفسنجانی و بعضی ها هاشمی!
جنگ داخلی چنان همه گیر بود که هر ثروتی را که مردم در کشور میدیدند عنوان میکردند، یا متعلق به یاسر است یا فایزه یا ...(جهل و نادانی)
8سال دیگر از جنگ داخلی تمام شد که پرچم شعار "سلام بر 3 سید حسینی؛ خمینی و خامنه ای، خاتمی" در کشور برافراشته شد!
اینبار هم عده ای از مردم ایران یک فرد ایرانی را رییس جمهور کردند و عده ای دیگر هم جنگ مقابل با آنها را آغاز!
جنگ داخلی 8 سال دیگر طول کشید تا مردی از جنس مردم به پاخواست، و گفت؛ ای مردم آیا میدانید ثروت بی پایان کشور توسط یاغی ها و دولتمردان گذشته شما به یغما رفته است؟!!!
عده ای به پا خواستند تا اینبار مردی از جنس خودشان را انتخاب کنند و این هم شد، اما جنگ داخلی تمام نشد، آنقدر جنگ بالا گرفت تا مردی از جنس مردم هم از صحنه خارج شد و هم ممنوع التصویر!!!
سرگذشتی تلخ برای رییس جمهور مانند گذشتگان!
این بار هم شرایط سختی در پایان جنگ داخلی بود، خیلی ها دست به دعا شدند که دولت مهرورزی همانند دولت های گذشته بدون تلفات انسانی به پایان برسد و این هم شد!
اما تازه آغاز جنگ داخلی دیگر بود؛ عده ای ایرانی به پیام تکرار یک ایرانی لبیک گفتند و جنگ داخلی جدید شروع شد و هنوز هم ادامه دارد...
و اما بعد؛
در این جنگ داخلی 33 ساله؛ دو جریان سیاسی کشور هرکدام با چهره انقلابی و یا نقاب انقلابی با یکدیگر ستیز کردند و مردم هم آنها را همراهی...
اوج خطرناک این جنگ داخلی از تولد شبکه های اجتماعی در ایران شروع شد.
*در این جنگ طاقت فرسا؛ سلاح طرفین تهمت بود و تخریب، چنان یکدیگر را تخریب میکنند که دیگر نیازی به دشمنان خارجی نیست...
هر کدام منتظرند از گروه مقابل اشتباهی سر بزند تا بتوانند حمله خود را آغاز کنند... اما نه با برچسب دشمن، بلکه با پرچم دوست و شعار انتقاد!!!
*کلام آخر با مردم؛
*مردم در این جنگ همیشه منتظر فرهنگسازی بودند و فرار از فرهنگ پذیری!
*مردم با شور انتخاب کردند و در خارج از گود فقط نظاره گر شدند!
*مردم خود با خود دشمنی کردند و از دشمن خارجی گلایه مند شدند!
*مردم در راهپیمایی ها فقط مشت محکم بر دهان دشمنان زدند!
*عده ای از همین مردم احتکار کردند، کم فروشی کردند، رشوه دادند، رشوه گرفتند، اختلاس کردند، تهمت زدند، تخریب کردند اما با شعار مرگ بر دشمنان منتظر منجی هستند!
*مردم یکصدا میگویند این انقلاب برای ما چه کرده است و کسی نمیگوید من برای انقلاب چه کرده ام!
*هیچ کس هم جرات ندارد بگوید مردم چه نقشی دارند و فقط مسوولین باید پاسخگو باشند، مسوولینی که از همین مردم هستند!
*حال میدانید چرا 33 سال؛ چون در 41 سال گذشته، 8 سال دفاع کردیم و 33 سال جنگ داخلی!
*خودمان را گول نزنیم؛ برای برون رفت از تمام مشکلات، و قرار گرفتن در بین 20 کشور برتر جهان؛ باید از خودمان شروع کنیم، کنار هم متحد در برابر دشمنان انقلاب ایستادگی کنیم و به جنگ داخلی 33 ساله پایان دهیم.
مهدی جمشیدی | فعال اجتماعی و رسانه ای