سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دشمن ترینِ مردم نزد خدا و دورترینشان درمنزلت نزد او، پیشوای ستمکار است . [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]
وبلاگ شخصی مهدی جمشیدی
 
 RSS |صفحه اصلی |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
بی وفایی

دیدی ای دل عـــــاقبت زخمت زدند
گفتـــه  بودم  مردم  اینجا  بدند
دیدی آخر ساقه ی جانت  شکست
آن  عزیز  عهد و  پیمانت  شکست
دیدی ای دل در جهان یک یار نیست
هیچ کس در زندگی غمخوار نیست؟
آه دیدی  سادگی  جان داده  است؟
جای خود را گـــــل به سیمان داده است
دیدی  آخر  حرف  من  بیجا  نبود؟
از  برای    عشق   اینجا  جا  نبود؟
دیدی ای دل دوستی ها  بی بهاست
کمترین چیزی که  می یابی  وفاست ...




نظر دهید ()
نویسنده : مهدی جمشیدی
فرخی یزدی

شب چو در بستم و مست از می‌نابش کردم                  
ماه اگر حلقه بدر کوفت جوابش کردم
دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا گرچه عمری بخطا دوست خطابش کردم
منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
غرق خون بود و نمی مرد ز حسرت فرهاد خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم
دل که خونابه غم بود و جگرگوشه درد بر سر آتش جور تو کبابش کردم
زندگی کردن من مردن تدریجی بود آنچه جان کند تنم‚ عمر حسابش کردم


نظر دهید ()
نویسنده : مهدی جمشیدی
با هیچ کس راز مگوی

بر عیب خود بینا باش و عیب کسان مگوی.

در جواب تعجیل منما، ناپرسیده مگوی و دل را بازیچه ی دیو مساز.

تا به محاسبه ی خود نپردازی در دیگران شروع مکن.

اندک خود را بهتر از بسیار مردم دان.

دوستی خدا را در کم آزاری دان.

سعادت دنیا و آخرت را در صحبت دانا شناس.

فخر به فقرا مفروش و با ایشان محبت کن.

به حکم خدا راضی باش.

کسی را به سخن رنجه مکن، مال را عاریت دان.

بدان که هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار.

از مردم نوکیسه وام مخواه.

مردم را در غیبت همانگوی، که در روی توانی گفت.

حاجت برادران مومن را کاری بزرگ دان.

نیکویی خود را به منت بر زبان باز میار.

مردم را در بدی مدد مکن.

وفا از جوانمرد طلب که جوانمرد چون دریا است و بخیل چون جوی، دراز دریا جوی نه از جوی.

دوستی او را شاید که در وقت خشم بر تو ببخشاید.

در رعایت دلها بکوش.

دوست را در وقت خشم آزمای و مصاحب را در نیستی تجربه نمای.

به هر کجا که باشی خدا را حاضر دان.

هر گاه به نماز ایستادی فکر کن آخرین نماز تواست.

چشم طمع از جان و مال و ناموس مردم بردار تا همه تو را دوست بدارند.

از عیبی که در تو است دیگران را ملامت مکن، طاعت نکرده دعوی کرامت مکن.

کار تنها نه به روزه و نماز است، کار به شکستگی و نیاز است.

نماز کردن زیاد کار پیرزنان است، روزه داشتن صرفه جویی در نان است.

حج رفتن تماشای جهان است، نان دادن کار مردان است.

با اینهمه افضل عبادات نماز است، خاصه وقتی به عجز و نیاز است.

هر که دانست که خالق در حق تقصیر نکرد از بد پاک شد و هر که دانست که قسام قسمت روزی بد نکرد از حسد پاک شد.

سخن به جز راستی مگوی و راست را پنهان مکن البته به وقتش.

صحبت با خلق دردی است که درمانش تنهایی است.

هر چند که نفس طالب بقا است اما بقای جاویدان در فنا است.

زبانت را به دشنام عادت مده، به غم کسان شادی مکن، در جایگاه تهمت مرو.

هر که از ملامت نترسد از او بگریز.

دنبال سرگرمی های ناروا مثل دود و مشروب و از این دست مرو که زندگیت را به باد میدهی.

بیمار و نادان و مست را پند مده.

شغل اگر چه خرد باشد، به ناآزموده مفرمای.

دوستان را از عیب ایشان آگاه کن.

از دوست به جور و جفا کرانه مگیر.

چون به خانه کسان درآیی چشم را صیانت کن.

مردم را به معامله بیازمای آنگاه دوستی کن.

مردمان را به چرب زبانی مفریب.

با صاحبان دولت مناکحت مکن که کم آیی.

بدان را طعنه مزن.

رعیت بی اطاعت را رعیت مدان.

در جهانگردی سلاح و سخاوت را مدار ساز.

به عیب خود بینا باش تا به جایی برسی.

مشورت با دشمن مکن و چون کردی از گفت او حذر کن.

خود را از معتمدان گردان تا همه به تو اعتماد کنند.

به زیارت مردگان و زندگان برو.

راحت را از رنج طلب، خلق را دوست دار و مال را دشمن.

در آن کوش تا زنده شوی و دست می جنبان تا کاهل نشوی و روزی از خدای تعالی دان تا کافر نشوی.

صحبت با خردمندان دار.

پای از گلیم خود دراز مکن.

به ظاهر کسی فریفته مشو.

از نیکان برادری گیر، از معصیت بگریز.

چون پیش بزرگان و هنرمندان بنشینی، همه گوش باش و چون سخن گویند تو خاموش باش.

سرمایه ی عمر را مغتنم شمار.

نادان را زنده مدان.

نفس خود را مراد مده که بسیار خواهد.

خودشناسی را سرمایه ای بزرگ دان و از دشمن دوست روی حذر کن.

دشمنانت اگر چه حقیر باشند از آنان حذر کن.

از دشمن خانگی بسیار بترس.

با ناشناخته سفر مکن.

امانت نگهدار تا توانگر شوی.

نمام و دروغگو را به خود راه مده.

گمان مردمان را در حق خود خطا مکن.

عهد را در حالت سخط و غضب نیکو نگهدار.

وقت را هیچ بدل مشناس.

سود هر دو جهان را خاموشی دان.

مگو حرفی را که عذر باید خواستن.

راست گوی و عیب مجوی، راست را به دروغ مانند مگوی.

نخست اندیشه کن آنگاه بگوی.

درویشان را ناامید باز مگردان.

صبور باش.

در هر کاری یاری از حق طلب.

در نیکوکاری ها بهانه جوی مباش.

منت بردار و منت منه، ناسپاس و بی منت را به خود راه مده.

نان همه کس مخور و نان بر همه کس بده.

با مردم فرومایه منشین.

بدترین عیب پر گفتن را دان.

بیاموز و بیاموزان.

کم گوی و کم خور و کم بخواب.

در سختیها صبر پیشه گیر.

بر شکسته و ریخته افسوس مخور.

آنچه در دست داری شادمان مباش و آنچه از دستت رفت دریغ مخور.

از آسمان سخن را بزرگتر دان.

عجل را در هیچ حالی فراموش مکن.

هر هدفی را وقتی به آن برسی وسیله می شود برای هدفی دیگر.

کسی را به خصومت و جنگ وعده مکن.

از فرمانبرداری نفس حذر کن.

مال را فدای تن کن.

دوست را به تواضع بنده کن، دشمن را به احسان و گذشت دوست کن.

بر زاهد جاهل اعتماد مکن.

در سخن جواب اندیش باش.

کسی را به افراط مگوی و مستای، اگر چه زیان افتد.

بنده ی حرص مباش، خفته ی غفلت مشو.

از گناه لاف مزن.

از داده ی خدا بخور تا کم نشود.

نفس را از برای مال پایمال مکن.

اگر صلح بر مراد برود جنگ مکن.

در سفر خوی از آن خوشتردار که در حضر داشتی.

خود را اسیر شهوت مساز.

از آن سودی که آخرش زیان باشد گرداگرد او مگرد.

برای اندک چیزی خود را بی قدر مکن.

با هیچ بدی همداستان مباش.

بلا را به صدقه و دعا دفع کن.

پیران کار دیده را حرمت دار.

از آموختن علم و پیشه عار مدار.

جرم و بهتان بر کسی منه تا انفعال به تو باز نگردد.

با کسی چیزی را که جواب آنرا نتوانی شنید مگوی.



نظر دهید ()
نویسنده : مهدی جمشیدی
یک با یک برابر نیست...

معلم پای تخته داد میزد
صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود
 
ولی آخر کلاسی ها
لواشک بین خود تقسیم می کردند
وآن یکی در گوشه‌ای دیگر «جوانان» را ورق می زد
 
برای اینکه بیخود های‌و هو می کرد و با آن شور بی‌پایان
تساوی های جبری را نشان می‌داد
با خطی ناخوانا بروی تخته‌ای کز ظلمتی تاریک
غمگین بود
 
تساوی را چنین بنوشت : یک با یک برابر است
 
از میان جمع شاگردان یکی‌برخاست 
همیشه 
 یک نفر باید بپاخیزد.... 
به آرامی سخن سر داد:
    
تساوی اشتباهی فاحش و محض است
نگاه بچه‌ها ناگه به یک سو خیره گشت و
معلم مات بر جا ماند
 
و او پرسید : اگر یک فرد انسان ، واحد یک بود
آیا یک با یک برابر بود؟
 
سکوت مدهشی بود و سوالی سخت
معلم خشمگین فریاد زد آری برابر بود
 
و او با پوزخندی گفت:
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آنکه زور و زر به دامن داشت بالا بود و آنکه
قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت پایین بود؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آنکه صورت نقره گون ، چون قرص مه می‌داشت بالا بود
وآن سیه چرده که می نالید پایین بود؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
این تساوی زیر و رو می شد
حال می‌پرسم یک اگر با یک برابر بود
نان و مال مفتخواران از کجا آماده می‌گردید؟
یا چه‌کس دیوار چین‌ها را بنا می‌کرد؟
یک اگر با یک برابر بود
پس که پشتش زیر بار فقر خم می‌گشت؟
یا که زیر ضربه شلاق له می‌گشت؟
یک اگر با یک برابر بود
پس چه‌کس آزادگان را در قفس می‌کرد؟
 
معلم ناله‌آسا گفت:
بچه‌ها در جزوه‌های خویش بنویسید:
یک با یک برابر نیست...



نظر دهید ()
نویسنده : مهدی جمشیدی
سیر و سلوک

خواهم ای دل محو دیدارت کنم    جلوه گاه روی دلدارت کنم

واله آن ماه رخسارت کنم     بسته آن زلف طرارت کنم

در بلای عشق دلدارت کنم

تا شوی آواره از شهر و دیار    تا شوی بیگانه از خویش و تبار

بگسلی زنجیر عقل و اختیار     سر به صحرا پس نهی دیوانه وار

پایبند طره یارت کنم

دوش کز من گشت خالی جای من        آمد آن یکتا بت رعنای من

شد ز بعد لای من الای من          گفت که ای در عاشقی رسوای من

خواهم از هستی سبکبارت کنم

گر تو خواهی کز طریقت دم زنی       پای باید بر سر عالم زنی

نی که عالم از طمع بر هم زنی          چون دم از آمال دنیا کم زنی

مورد الطاف بسیارت کنم

ساعتی در خود نگر تا کیستی    از کجاییی وز چه جایی چیستی

در جهان بهر چه عمری زیستی            جمع هستی را بزن بر نیستی

از حسابت تا خبر دارت کنم

هیچ بودی در ازل ای بی شهود         خواستم تا هیچ را بخشم وجود

پس جمادت ساختم اول ز جود           گر شوی خودبین همان هستی که بود

بر خودی خود گرفتارت کنم

از جمادی بردمت پس در نبات         وندر آنجا دادمت رزق و حیات

خرمت کردم ز باد التفات    چون ز خارستان تن یابی نجات

باز راجع سوی گلزارت کنم

در نباتی چون رسیدی بر کمال            دادمت نفس بهیمی در مثال

پس تو با آن نفس داری اتصال      گر نمایی دعوی عقل و کمال

خیره خیره نفس غدارت کنم

خواستم در خویش چون فانی تو را      بر دمیدم روح انسانی تو را

یاد دادم معرفت دانی تو را         کردم آن تکلیف جبرانی تو را

تا چو خود در فعل مختارت کنم

چون که دادم از صراطت آگهی           خود نمودم در سلوکت همرهی

تا که شد راهت به مقصد منتهی          گر تو پنداری که خود مرد رهی

در چه غفلت نگونسارت کنم

چون زمن خواهی دم عشق ای پسر     بدهمت دم تا شوی آدم سیر

پس چو شاهانت نهم افسر به سر        گر شوی مغرور باز از یکنظر

افسرت را گیرم افسارت کنم

من تورا خواهم ز قید تن بری           تو نداری جز سر تن پروری

پس کنم تا این سرت را آن سری      سازمت هر دم به دردی بستری

جبریانه محتضر وارت کنم

گاه بر دار فنا آویزمت             گه بخاک و گه بخون آمیزمت

گه بسر خام مزلت ریزمت       گاه در غربال محنت بیزمت

تا ز عمر خویش بیزارت کنم

تا نفس داری رسانم ای عجب          هر نفس صدبار جانت را بلب

هر زمان اندازمت در تاب و تب                  فارغت یکدم نسازم از تعب

تا زخواب مرگ بیدارت کنم

گر حدیث از روح گویی گر زتن         جز من و ما نیست هیچت در سخن

تا نبینی هیچ دیگر ما و من               سازمت گنگ و کر و کور از محن

در تکلم نقش دیوارت کنم

گر کنی از بهر دنیا طاعتی             خود نماند بر تو غیر از رحمتی

زان که تو مرزوق بعد از قسمتی                ور زطاعت ها مرید جنتی

سر نگون برعکس در نارت کنم

در تذکر خواهی ار اشراق من         عاشق نوری تو نی مشتاق من

خارجی از زمره عشاق من        در حقیقت گر شوی اوراق من

مصدر انوار و اطوارت کنم

گه حدیث از شر کنی گاهی ز خیر        گه سخن از کعبه گوئی گه ز دیر

گاه دل بر ذکر بندی گه به سیر        گر نپردازی زمن یکدم به غیر

واحد اندر ملک قهارت کنم

آخر از خود یکقدم برتر گذار        این خیالات هبا از سر گذار

کام دنیا را به گاو و خر گذار          یک نماز از شوق چون جعفر گذار

تا به خلد عشق طیارت کنم

کاهلی تا کی دمی در کار شو          وقت مستی نیست هین هشیار شو

خواب مرگستت هلا بیدار شو         کاروان رفتند دست و بار شو

تا به همراهان خود یارت کنم

بار کش زین منزل ای جان پدر       کاین بیابان جمله خوفست و خطر

مانی ار تنها شود خونت هدر         دست غم زین بعد خواهی زد به سر

کار من این بود کاخبارت کنم

جان بابا از حوادث وز خطر         جز به سوی من ترا نبود مفر

هین مرو از کشتی عونم به در      تا چو ابراهیم و یونس ای پسر

آب و آتش را نگهدارت کنم

با وجود آنکه در جرم و گناه        عمر خود در کار خود کردی تباه

گر به کوی رحمتم آری پناه       سازمت خوش مورد عفو اله

پس به جرم خلق غفارت کنم

گر چه در بزم حضوری ای فقیر          گر چه مرآت ظهوری ای فقیر

گر چه غرق بحر نوری ای فقیر         باز از من دان که دوری ای فقیر

ور نه دور از فیض دیدارت کنم

قصه کوته ،بنده شو در کوی من       تا به دل بینی چو موسی روی من

زنده گردی چون مسیح از بوی من        عاشقانه گر کنی رو سوی من

در مقام قرب احضارت کنم

من صراط مستقیمستم هله          هر چه جز من راههای باطله

یک نگاهم به ترا از صد چله        دل به من در اهدنا کن یکدله

تا براه راست پا دارت کنم

تا نه بیرونت برد دیو رجیم           ای برادر زین صراط مستقیم

زن به نام من همی بی ترس و بیم        دم ز بسم الله الرحمن الرحیم

تا که حفظ از شر اشرارت کنم

مظهر کل عجایب کیست من       مظهر سر غرائب کیست من

صاحب عون نوائب کیست من        در حقیقت ذات واجب کیست من

کژ مغژ تا راست رفتارت کنم

انبیا را در نبوت رهبرم         اولیا را در ولایت سرورم

مصطفی را ابن عم و یاورم         حیدرم من حیدرم من حیدرم

نک خبر از سر کرارت کنم

جلوه گر هر عصر در یک کسوتم       این زمان اندر لباس رحمتم

هین علی رحمت ذوالقدرتم          گر شوی از جان گدای همتم

ای صفی من نور الانوارت کنم



نظر دهید ()
نویسنده : مهدی جمشیدی
تا حالا دقت کردین؟

دقت کردین هر موقع دارین سشوار میکشین حتی اگه تو خونه تنهام باشین هی حس میکنین یکی صداتون میکنه؟
. . .
تا حالا دقت کرده بودین تام و جری تمام مدت بدون لباس بودن، اما وقتی میرفتن لب ساحل شلوارک پاشون میکردن؟
. . .
تا حالا دقت کردین تو فیلمای ایرانی،همیشه وقتی طرف میفهمه بچه دار نمیشه همه بچه ها از ماشینای بغلی و جلویی و عقبی باهاش بای بای میکنن میخندن؟  !
. . .
تا حالا دقت کردین تمام مریضا توی فیلما و سریالای ایرانی ، انتهای راهرو سمت راست بستری هستن!
. . .
تا حالا دقت کردین وقتی عجله نداری همه ی چراغا سبزن و راهها خلوت وقتی دیرت شده همه ی چراغا قرمزند و راهها بسته؟
. . .
تا حالا دقت کردین هر وقت یه تیکه یخ از دستت افتاده روی زمین با لگد زدی که بره زیر یخچال!
. . .
تا حالا دقت کردین تو مهمونی تا میای پشت سر یکی حرف بزنی موزیک قطع میشه و نصف حرفتو یهو همه میشنون!!!!
. . .
تا حالا دقت کردی مغز انسان پر کارترین جای بدنه 24 ساعت در 365 روز سال و کار میکنه فقط وقتی متوقف میشه که ما وارد سالن امتحانات میشیم لــــــــــذتی که در خوابیدن روی جزوه هست تو خوابیدن روی تختـخواب نرم نیس:
. . .
تنها زمانی مشتری ها با لبخند وارد مغازه میشوند که میخوان جنسی رو تعویض کنن یا پس بدن!
. . .
تا حالا دقت کردین پدر مادر تا میخوان شما را صدا بزنن، اول اسم داداش یا خواهرتون را میگن؟
. . .
تا حالا دقت کردین تو جاده های ایران وقتی قسمت انگلیسی تابلو اسم یک شهر رو می خونین بهتر متوجه میشین تا فارسیش رو !!!!
. . .
تا حالا دقت کردین اگه تو مترو الکی شروع به دویدن بکنید ملت هم همینطوری دنبالتون میدوند..!
. . .
 تا حالادقت کردین وقتی که خوشحالیم بالاخره یه چیزی یا یه کسی پیدا میشه که سریع گند بزنه به خوشحالیمون..!
. . .
دقت کردین وقتی میگن غصه نخور ،آدم بیشترغصه ش میگیره؟؟؟!!!
. . .
تاحالا دقت کردین وقتی که عجله دارین و میخوای سریع به مقصد برسین همه ی تاکسی ها غیب میشن یا مسافر دارن ولی وقتی میخوای از خیابون رد شین هرچی تاکسی تو اون خیابون هست میاد جلو بوق میزنه؟آخ که حرص آدم درمیاد
. . .
دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم میگن بچه است، نمیفهمه وقتی نوجوان هستیم میگن نوجوانه، نمیفهمه وقتی جوان هستیم میگن جوون و خامه، نمیفهمه وقتی بزرگ میشیم میگن داره پیر میشه، نمیفهمه وقتی هم پیر هستیم میگن پیره، حالیش نیست، نمیفهمه فقط وقتی میمیریم میان سر قبرمون و میگن عجب انسان فهمیده ای بود 

تا حالا دقت کردین وقتی‌ توی یه جمعی‌ یکی‌ میگه اون تلویزین و کمش کن ،یکی‌ دیگه از اونور میگه اصن خاموشش کن . . . !

******
تا حالا دقت کردین وقتی واسه دل خودت موهاتو درست میکنی چقدر خوشگل میشه ولی وقتی میخوای بری مهمونی یا عروسی بعد از 3 ساعت کلنجار رفتن شبیه خربزه میشی؟

******

تا حالا دقت کردین یکى از سرگرمى هاى خاص مردم ایران اینه که :وقتى از مطب دکتر میان بیرون،حساب کنن ببین این دکتره روزى چقد درآمد داره .

******
تا حالا دقت کردین که روزای هفته اینجوری میگذره :
شــــــــــــــــــــــنبـــــ ـــــــــــــــه
یــــــــکشــــــــنبـــــــــ ــــــــــه
دوشـــــــــــــنبــــــــــــ ـــــــه
سه شـــــــنبـــــــــــــــــه
چـــهـــار شنبـــــــــــــه
پنجشنبه جمعه!!!

******
تا حالا دقت کردین چقدر حرص آوره که سر غذا دقیقا اون چیزی رو بر میدارن که تو کلی تو ذهنت واسش نقشه کشیده بودی

******
تا حالا دقت کردین ش?ر?نتر?ن قسمت خواب اون 5 دق?قه?
بعد از آ?رم موبا?له !!

******
تا حالادقت کردین وقتی داری درس میخونی و به یه صفحه عکس دار میرسی چه حالی میکنی که اون صفحه نصفست
!

******
تاحالا دقت کردین وقتی احساس میکنین گم شدین اول ضبط ماشین رو کم میکنین!

******
تا حالا دقت کردین تا آرایشگر روپوش و میندازه رومون دماغمون خارش میگیره؟!

******
تا حالا دقت کردین وقتی سوهان میخوری 95%ش میره لای دندونات و فقط 5%ش نصیب معدت میشه؟!

-دقت کردین مردم با خوابیدن آدمم کار دارن؟! قبل 12 بخوابیم میگن مرغی؟ بعد از 12 بخوابیم میگن جغدی؟ راس 12 بخوابیم میگن بمیر بابا با این سر وقت خوابیدنت!

- دقت کردین همیشه خنده دار ترین موضوعات زمانی به مغزت می رسه که وسط مراسم ختم هستی؟

- دقت کردین استرسی و رقابتی که واسه انتخاب واحد هست... واسه خود قبولی تو دانشگاه نیست!

- دقت کردین لذتی که تو سواری بر خر شیطون هست، تو لامبورگینی نیست؟

- دقت کردین بعضی از آدم ها شبیه سوراخ های اول کمربندن، همیشه هستن اما هیچ وقت به کارت نمیان!

- دقت کردین به این شعر «میازار موری که دانه کش است»؟ این شعر نشون میده که ما از قدیم یه جورایی آزار داشتیم...

- دقت کردین یکسری از کارهای اداری هست که هیچ وقت لازم نیست خود آدم انجام شان بدهد. اطرافیان زحمت اش را می کشند. یکی از آن کارها گرفتن شناسنامه آدم است، دیگری هم باطل کردن اش

- دقت کردین در روز کلی سرب توی هوای تهران رو داریم استنشاق می کنیم، بعد میگن سوسیس کالباس نخوریم، سرطان می گیریم!

- دقت کردید؟! وقتی توی مترو از دست فروش ها یه چیزی می خری، مردم یه جوری نگاهت میکنن انگار قاتل زنجیره ای هستی!

- دقت کردین وقتی دعواتون با یکی تمام شد، تازه جواب های خوب به ذهن تون می رسه!

- دقت کردین هر معلمی که میومد می گفت شما بدترین کلاسی بودین که تا حالا داشتم؟

- دقت کردین بزرگ ترین دروغ پشت تلفن چیه... سلام رسوندن بچه ها...

- دقت کردین یکی از سخت ترین کارهای دنیا اینه که بخوای برای یکی دیگه توضیح بدی دقیقاً چه مرگته؟!

- دقت کردین وقتی کلوچه می خوریم، یه چیزایی بالای لثه مون گیر می کنه با انگشت درش میاریم و می خوریم. آخرش انگشتمون رو نگاه می کنیم؟!

- تا حالا دقت کردین وقتی سر سفره نشستی به یکی میگی نمک رو بده، اول واسه خودش میریزه بعد میده به تو...!

- دقت کردین وقتی موبایلت زنگ می خوره همه گوش هاشون تیز تیز می شه؛ وقتی تلفن خونه زنگ بخوره همه خودشون رو میزنن به کر بودن ...

- دقت کردین نشده یه بار این جعبه دستمال کاغذی رو باز کنیم، برگ اولش درست مثل بچه آدم بیاد بیرون؟!

- دقت کردین تا مترو می ایسته همه عین دونده ها می دون به سمت پله ها بعد که می رسن بالا قدم می زنن!

- دقت کردین هیچ لذتی مثل این نیست که دو روز تخمه خورده باشی، امروز یکی اش رو روی فرش پیدا کنی

- دقت کردین وقتی حوصله ات سر میره، اولین جایی که میری سر یخچاله؟!

- دقت کردین این روزها اگر ده تا سنگک بخری، ملت یه جوری نگاه می کنن انگار پرادو سوار شدی!

- دقت کردین همیشه وقتی حوله رو تو حموم می خوای برداری یکی از لباسات میفته رو زمین خیس میشه؟!

- دقت کردین دو ساعت درس میخونی ساعتو نگاه می کنی میبینی نیم ساعت گذشته! نیم ساعت میای پای کامپیوتر ساعت رو نگاه می کنی می بینی دو ساعت گذشته؟!

- دقت کردی وقتی میخوای فیلم ببینی هر چی داری آشغال به نظر میاد! حالا میخوای هاردو خالی کنی همش خوب میشه؟!

- دقت کردین تو این فیلم ها که نشون میدن هر کی می افته تو آب اصلا شنا بلد نیست ولی اون که بیرون واستاده در حد یک غریق نجات کامله!

- دقت کردین اینایی که میرن کلاس گیتار، بدون استثنا اولین آهنگی که یاد میگیرن آهنگ تکراری و ضایع «اگه یه روز بری سفر» است؟ از اساتید محترم خواهشمندیم کمی تنوع به خرج بدید...

- دقت کردین تعداد خواننده های ایران از شنونده ها داره بیشتر میشه؟

- دقت کردین اون تفریحاتی که تو فرجه امتحان ها به ذهن آدم میرسه تو تابستون به ذهنش نمیرسه!

- دقت کردین بیشتر مواقع احساس می کنیم گوشیمون زنگ خورده بعد که نگاه می کنیم می بینیم یه توهم ویبره ای بیش نبوده؟!

- تا حالا دقت کردین تا تقویم سال جدید می گیریم اولین چیزی که می بینیم تاریخ تولدمونه که ببینیم چند شنبه میشه!

- تا حالا دقت کردین خارجیا تو آسانسور همه رو به در آسانسور وایمیسن ولی ما ایرانی ها رو به هم!

- تا حالا دقت کردین مامانا بعضی وسایلشون رو یه جاهایی قایم میکنن که اگه 10 تا گروه تجسس هم بیاد نمی تونن پیداش کنن!

- تا حالا دقت کردین وقتی برمی گردیم خونه و می خوایم اون چیزی رو که جا گذاشتیم رو برداریم، با زانو و با زحمت زیاد می ریم تو خونه که فرش کثیف نشه ولی برگشتنش خسته می شیم با کفش از رو فرش رد می شیم!

- تا حالا دقت کردین وقتی برای امتحان یک کاری انجام میدین خوب درمیاد اما وقتی که موقع انجام همون کار برای مقصود اصلی می رسه همه چی خراب می شه.

- تا حالا دقت کردین هر چی کنترل تلویزیون از دسترس دورتره، برنامه در حال پخش جذابتره!

- تا حالا دقت کردین بعضی ها هستن که وقتی میشینن تو ماشین حاضرن 45 دقیقه کمربند ایمنی رو بگیرن تو دستشون، ولی قفلش رو جا نندازن! کلا چه آدمای صبوری، خسته نباشن.

- تا حالا دقت کردین یک ساعت مونده به امتحان به این فکر میفتیم که اگه فقط یه کم زودتر می خوندیمش 20 میشدیم؛ چه راحت بود!

- تا حالا دقت کردین «موفق باشید» های استاد آخر برگه امتحان، جواب همون «خسته نباشید» هایی هستش که وسط درس دادنش می گفتیم!

-
 تا حالا دقت کردین ده درصد آخر باتری گوشی چه با برکته !!

-
 تا حالا دقت کردین تو مدرسه و دانشگاه همیشه کلاسای دیگه زودتر از کلاسی که ما توشیم تعطیل میشن؟ چرا؟؟

-
 تا حالا دقت کردین هرکی پراید داره میخواد بفروشه 206 بگیره !

-
 تا حالا دقّت کردین هر از گاهی که حوصله ندارین یه آهنگ شاد تو سرتون واسه خودش Play میشه ؟ دست بردار هم نیست !


- تا حالا دقت کردین 9 ماهی که تو شکمِ مامانمون هستیم، جزء سنمون حساب نمیشه ؟!

-
 تا حالا دقت کردین همه مجری های صدا و سیما دوست دارن بیشتر در خدمت مهمان برنامه باشن اما وقت برنامه این اجازه رو بهشون نمیده ؟

- تا حالا دقت کردین بعضی حرفارو هر چقدم بقیه بگن , تا خودت تجربه نکنی و به غلط کردن نیفتی باور نمی کنی !

-
 تا حالا دقت کردین وقتی یه آهنگ قدیمی‌ گوش میدیم، به جایی‌ اینکه به خود آهنگ گوش بدیم به خاطره‌هایی‌ که با آهنگ داشتیم فکر می کنیم !

-
 تا حالا دقت کردین اونقدر که پراید جون ایرانی هارو گرفت اسکندر مقدونی و چنگیز خان نگرفتن ؟!

-
 تا حالا دقت کردین وقتی یه نفر شمارو دعوت به دیدن یه فیلمی که قبلا خودش دیده میکنه تو مدت فیلم یه جوری نگاتون میکنه که انگار خودش فیلمو ساخته ؟!


نظر فراموش نشود؟



نظر دهید ()
نویسنده : مهدی جمشیدی
ماه پر خیر و برکت

11 ماه تلاش می کنیم و آلودگی های دنیا ما را جذب خود می کند و جهل و نادانی باعث می گردد که در این دنیای پست و فانی دچار لغزش گردیم ، اما رحمت خدا و درب های بخشش و مغفرت در ماه مبارک رمضان بر روی مسلمین باز می گردد و انسان مومن و حقیقت جو و آگاه در این ماه تلاش می کند تا چشم خود را از ناپاکی ها محفوظ بدارد ، گوش خود را بر شنیدن لغویات ببندد و زبان خود را به غیبت و تهمت آلوده نکند و اعضاء و جوارح خود را در راه خدمت به خلق بکار گیرد و اگر توانائی جسمی اجازه دهد ،آداب روزه را به جای آورد و سحرگاه به دعا و نیایش بپردازد و تا زمان افطار خود را در برابر دستور خدا تسلیم نماید و اگر غنی باشد ، دست مستمندان را بگیرد و انفاق کند .

در این ماه کسانی که به ترجمه آیه(( همانا خداوند با نیکوکاران است)) توجه دارند، سعی می کنند با گشاده دستی و گشاده روئی به هم نوع خود احسان کنند و نیکوکار باشند.در این ماه عزیز و پر خیر و برکت ،زمان قدر شناسی برای انسان مهیاست،وقتی که آن را شبهای قدر نامیده اند و انسان با خود شناسی و قدر شناسی ، از خداوند طلب مغفرت و بخشش کرده و از او می خواهد که گناهان و اشتباهات گذشته را ببخشد .
ماه رمضان، ماه میهمانی خداست، فرصت های فراوانی برای آمرزیده شدن است، هر کار نیکی که انجام می گردد، پاداشی مضاعف برایش ثبت می گردد و باید طوری اعمال این ماه را به جای آوریم که در آینده حسرت روزهای از دست رفته را نخوریم ؛ شاید که دیگر فرصتی برایمان فراهم نگردد.
اما پایان این ماه ، روز عید فطر است،عیدی که رحمت خدا در آن روز اکمل است و عید مسلمین نام گرفته است . در قنوت نماز عید فطر، از خدا می خواهیم ، بهترین ها و شایسته ترین ها را برایمان مقدر و ما را از بدی ها محفوظ بدارد.

خداوندا؛ ای خدای بخشش و مهربانی ، به بزرگیت سوگند، ما را از آن دسته کسانی قرار مده، که در این ماه جز گرسنگی و تشنگی بهره ای نخواهند برد !



نظر دهید ()
نویسنده : مهدی جمشیدی
داستان زیبای کامیون حمل زباله

روزی با تاکسی عازم فرودگاه بودیم. ما داشتیم در

خط عبوری صحیح رانندگی می کردیم که ناگهان یک

ماشین درست در جلوی ما از محل پارک خود بیرون پرید.

رانندة تاکسی من محکم ترمز گرفت. ماشین سر خورد،

و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتری از ماشین دیگر

متوقف شد!

راننده ماشین دیگر سرش را ناگهان بیرون آورد و
 

شروع کرد به فریاد زدن به طرف ما. راننده تاکسی فقط

لبخند زد و برای آن شخص دست تکان داد. منظورم این

است که او واقعاً دوستانه برخورد کرد.

با تعجب از او پرسیدم: ((چرا شما این رفتار را کردید؟

آن شخص نزدیک بود ماشین تان را از بین ببرد و ما

رابه بیمارستان بفرستد!)) در آن هنگام بود که راننده

تاکسی درسی را به من آموخت که هرگز فراموش

نکرده و برایتان توضیح میدهم:

((قانون کامیون حمل زباله.))

او توضیح داد که بسیاری

از افراد مانند کامیون های حمل زباله هستند.

آنها سرشار از آشغال، ناکامی، خشم، و

ناامیدی در اطراف می گردند. وقتی آشغال در اعماق

وجودشان تلنبار می شود، آنها به جایی احتیاج دارند

تا آن را تخلیه کنند و گاهی اوقات روی شما خالی می کنند.

به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید، دست تکان

بدهید، برایشان آرزوی خیر بکنید، و بروید.

آشغال های آنها را نگیرید تا به افراد دیگر ی در

سرکار، در منزل، یا توی خیابان پخش کنید.

حرف آخر این است که افراد موفق اجازه نمی دهند

که کامیون های آشغال روزشان را خراب کنند و

باعث ناراحتی آنها شوند.

زندگی خیلی کوتاهتر از آن است که صبح با تأسف 

از خواب برخیزید، از این رو.....

((افرادی را که با شما خوب رفتار می کنند

دوست داشته باشید. برای آنهایی که رفتار مناسبی

ندارند دعا کنید.))

زندگی ده درصد چیزی است که شما می سازید

و نود درصد نحوه برداشت شماست.



نظر دهید ()
نویسنده : مهدی جمشیدی
سرنوشت کارتون هایی که میدیدیم چی شد؟!!

آقای سکسکه عمل کرده، می‌ره سر کار و میاد و زندگی‌شو می‌کنه!


پت و مت دکترای مهندسی عمران گرفتند و الان جزو هیئت علمی دانشگاهند!

الفی دیگه از هیچی نمی‌‌ترسه!



آلیس شوهر کرده، دو تا بچه داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان 50 متری ساده.



ای‌کیوسان کراکی شده و مخش تعطیل تعطیله!



بامزی یه خرس بزرگ شد و شکارش کردن!... شلمان هنوز هم خوابه!



پت پست‌چی بازنشسته شده و الان تو خونه‌ی سال‌مندان منتظر مرگشه!



بنر رو یادته؟ پوستشو توی خیابون منوچهری 30000 تومن ‌فروختن!



بالتازار و زبل‌خان آلزایمر گرفتن.



دامبو، پلنگ صورتی، پسر شجاع، خانوم کوچولو، گوریل انگوری، شیپورچی، یوگی و دوستاش همه توی یه سیرک بزرگن!











تام سایر حسابی باکلاس شده و موهاشو مدل جوجه‌تیغی درست می‌کنه!



تام و جری دو تا دوست صمیمی شدن!



تن‌تن توی یه روزنامه خبرنگار بود، الان تو یه شرکت تبلیغاتی داره فعالیت میکنه!




جیمبو رو از رده خارج کردن و بعد اجاره دادندش به ایران ایر !!




چوبین خیلی وقته که مادرش رو پیدا کرده و دنبال یه وامه تا ازدواج کنه!



حنا خانوم دکتر شده، مادرش هم از آلمان برگشته کنارش!



خپل رو از باغ گل‌ها انداختنش بیرون, اون‌جا یه برج 1000 طبقه ساختن! (چند روز پیش کنار یه سطل آشغال دیدمش - خیلی لاغر شده!)



خانواده‌ی دکتر ارنست همسایه مونن، هر سه تا بچه‌اش رفتن خارج، همسر دکترخیلی مریضه!



رابین‌هود رو توی اسلام‌شهر گرفتنش - به جرم شرارت!- هفته‌ی دیگه اعدامش می‌کنن!





سوباسو و کاکرو قهرمان جهان شدن، خب که چی؟!



کایوت، بالاخره ردرانر رو گرفت ولی از شانس بدش آنفولانزای مرغی گرفت و مرد!



لوک خوش‌شانس طی یه بدشانسی، اشتباهی تو یه صحنه قتل دستگیر شد و نتونست خودشو تبرئه کنه و الان هم سلولی دالتون ها شده!



مارکو پولو تو میدون راه‌آهن یه باقالی پلویی زده ، می‌گن کارش خیلی گرفته!



گربه‌سگ عمل کردن و جدا شدن!



ملوان زبل الان دیگه یه دزد دریایی معرف شده !



آقای پتی‌بل تو میدون شوش یه بنک‌دار کله‌گنده‌س!





معاون کلانتر از بانک سرقت کرده تحت تعقیبه !





آقای نجار الان به جرم قطع غیرمجاز درختان تحت تعقیبه و وروجک هم قایم شده!


 



نظر دهید ()
نویسنده : مهدی جمشیدی
لیست ائتلاف نواندیشان بصیر منتشر شد

سخنگوی ائتلاف نواندیشان بصیر،لیست 12 نفره ائتلاف را برای چهارمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر تهران اعلام کرد.

 

مجید فرقدان لیست 12 نفره ائتلاف نواندیشان بصیر را به شرح زیر اعلام نمود:

1.مهدی جمشیدی

2.سید جلال عرفانیان

3.مجید فرقدان

4.محمد صادق حمیدی

5.حسن بیادی

6.سید مهدی صادق

7.مجتبی قلانی

8.رضا شادمان فر

9.سوگل تاجیک

10.اعظم گلچین مقدم

11.نادر چشم آذر

12.محمود دادگر کریمی



نظر دهید ()
نویسنده : مهدی جمشیدی
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
لیست یادداشتها

در آینده زندگی کن!
فقط یه راه هست که در مسیر قرار بگیری!
فقط یه راه هست که دانا بشی!
فقط یه راه هست که احمق نباشی!
با هیچ کس راز مگوی
[عناوین آرشیوشده]