"شرکت بهساز انرژی" فعال در زمینه هوشمند سازی سیستم های موتورخانه به چالش تنظیم «دمای 18 درجه» پیوست.
به همین منظور جهت ارتباط با "شرکت دانش بنیان به ساز انرژی" به نشانی
مراجعه نمایید.
همین جمله کافی بود تا توجهم به پسری که صندلی جلو نشسته بود جلب شود، داشتم با خودم کلنجار میرفتم که چیزی بگویم یا نه که جواب راننده مثل پتک توی سرم خورد، زن است دیگر، با زن جماعت که نمیشود کورس گذاشت، ولش کن، زن را خدا زده!
دیگر نتوانستم جواب دهم، جواب مردی که فکر میکند زن است دیگر، زن را خدا زده.
هنوز رانندگی زنان یکی از بحث های داغ محافل خانوادگی و دوستانه است، نمیدانم مردم کشورهای غربی از لذت داشتن این بحث برخوردار هستند یا نه، خدا رو شکر ما به لطف جک ها و فیلم ها و تفکرات غالب بر جامعه مان در کشور از این نظر در مضیقه نیستیم، بحث رانندگی زنان سالهاست داغ است، و از وقتی زنها آرام آرام ترس را کنار گذاشتند و به جمع راننده های مرد که سالها در خیابان ها یکه تازی میکردند اضافه شدند، داغتر هم شد.
مردها هنوز اصرار دارند رانندگی یک مهارت «مردانه»است و زنها اصلا برای اینکه در یک خیابان شلوغ پارک دوبل کنند خلق نشده اند، با اینکه سالهاست روز به روز برتعداد زنهای ماشین سوار اضافه میشود اما هنوز وقتی صحبت رانندگی میشود مردان بادی به غبغب می اندازند و در باره رانندگی زنان مانیفست و بیانیه صادر میکنند.
عامه مردم حتی خود زنها هم باورشان شده مردان «ذاتاً» رانندگان بهتری هستند، یعنی از نظر بیولوژیکی مردان برای رانندگی طراحی شده اند اما زنها خیر، اما آیا واقعا تفاوت های بیولوژیکی از مردان رانندگان بهتری میسازد؟
جامعه شناسان نظر دیگری دارند. جامعه شناسان منشاء این تفاوت را در نحوه «جامعه پذیری» میدانند. یعنی این جامعه است که میگوید چه چیزی «مردانه » است و چه چیزی «زنانه». فرآیند جامعه پذیری قبل از اینکه کودک متولد شود شروع میشود، یعنی به محض اینکه جنسیت کودک مشخص شد همه چیز یا پسرانه میشود، یا دخترانه، رنگها، لباس ها، لالایی ها، قصه های شبانه و اسباب بازی.
اسباب بازی ها صرفاً وسیله ای برای سرگرم کردن کودک نیستند، در واقع کودک را برای نقش هایی که از او انتظار می رود آماده میکنند، اگر فکر میکنید مردها رانندگان بهتری هستند به این خاطر است که آنها رویای راننده شدن و ماشین واقعی را از کودکی در سر میپروراندند از همان زمان که به ماشینشان نخ میبستند وتاتی و تاتی طول حیاط را طی میکردند، درست زمانی که دخترها با قابلمه پلاستیکی و گاز و یخچالشان مشغول بازی بودند. کلیشه های جنسیتی هم یکی از تاثیر گذارترین عواملی است که کودک را برای نقش های مردانه و زنانه آماده میکند، کلیشه های جنسیتی مجموعه ی سازمان یافته از باورها و خصوصیات درباره اینکه زن و مرد بودن دارای چه معناها و ویژگی هایی است، این کلیشه ها ممکن است بازنمای دقیق ویژگی های زنان و مردان نباشد اما به هر حال تاثیر زیادی در هویت جنسیتی ما دارند، بر اساس نظریه های جامعه شناختی جنسیت، زنان و مردان در فرآیند جامعه پذیری نقش های جنسیتی متفاوتی را دریافت میکنند، حتی رفتار والدین با فرزندان متاثر از کلیشه های جنسیتی است، بسیاری از جامعه شناسان بر این باورند که کلیشه های جنسیتی منشأ نابرابری های جنسی است.
خانواده مهمترین عامل نهادینه کردن کلیشه های جنسیتی است، این کلیشه ها باعث تقسیم کار جنسیتی می شود ،حتی مشاغل هم بر اساس جنسیت تقسیم میشوند، رشته های تحصیلی و مشاغل بر همین اساس مردانه و زنانه تلقی مشوند، رانندگی در جامعه ما هنوز از آن کارهای مردانه است، اما چه بخواهیم چه نخواهیم رانندگی زنان مصداق بارز یک شروع سخت اما به سرعت همه گیر است، ناگزیر باید به زودی به تماشای روزی بنشینیم که زنان کنار مردان به راندن چرخ های توسعه و پیشرفت این کشور مشغولند.
عاطفه سلیمانی/کارشناس ارشد جامعه شناسی
سازمان تبلیغات اسلامی
مجوز فعالیت کانون فرهنگی تبلیغی
بدینوسیله به کانون فرهنگی تبلیغی "نواندیش بصیر" اجازه داده می شود
در حوزه فرهنگ دینی و در زمینه آموزشی، فرهنگی و تبلیغی
تحت پوشش اداره کل تبلیغات اسلامی استان تهران فعالیت نماید.
فعالیت کانون فرهنگی تبلیغی
"نواندیش بصیر"
با کد شناسایی 307040036 مجاز می باشد.
وی با بیان اینکه کانون های فرهنگی تبلیغی به صورت مستقل و بعضا در حسینیه ها فعالیت دارند، افزود: برگزاری کلاس های آموزش احکام، معرفی سبک زندگی اسلامی و تحکیم بنیان خانواده، ارایه مشاوره دینی و ...، جزو فعالیت های این کانون ها است.
رضایی ادامه داد: به منظور سامان دهی هرچه بیشتر این کانون ها، جمعه 27 آذرماه 94، انتخابات تشکیل نخستین مجمع کانون های فرهنگی تبلیغی سازمان تبلیغات اسلامی تهران برگزار گردید.
انتخاب 12 نفر از میان 160 مسئول کانون
وی خاطرنشان کرد: مسئول یا نماینده رسمی 160 کانون فرهنگی تبلیغی، امروز با حضور در محل اداره کل تبلیغات اسلامی استان، 12 نفر را که شاملِ نه عضو اصلی و سه عضو علی البدل هستند، انتخاب نمودند. ضمنا این 12 نفر، در انتخابات درون تشکیلاتی، رئیس، دبیر و منشی مجمع کانون های فرهنگی تبلیغی تبلیغات اسلامی را انتخاب می کنند.
رضایی درباره نحوه انتخاب اعضاء گفت: انتخابات تشکیل مجمع کانون های فرهنگی تبلیغی سازمان تبلیغات اسلامی مطابق با قوانین و مقررات مرسوم کشور برگزار می شود.
بنابر این گزارش؛ پس از شمارش آراء و تأیید انتخابات، نتایج آن اعلام خواهد شد.
چطور شد وارد حرفه بازیگری شدید؟!
من از دوران دانشجویی تئاتر بازی می کردم و اولین بازی من هم داستان« آدم و حوا» بود که من نقش حوا را داشتم و بهترین بازی زندگی من بود. چون زندگی پیامبران را در 7 پرده به تصویر کشیدیم و این بسیار عالی بود.من از نقشم خیلی راضی بودم و بعد از آن وارد کار تصویر شدم ابتدا با دکتر اسرافیل شیرازی همکاری کردم. ایشان کارگردان فیلم های کوتاه هستند و من در فیلم « بگو که واقعیت ندارد» بازیگر ایشان بودم. از اونجا با آقای عبدالله باکیده آشنا شدم و اولین کار بلندم به نام «هویت »به کارگردانی ایشان بود.دیگه بعد از آن کارهای سینمایی و دو تا سریال داشتم به نام های « پنچ دری » و « فرار از زندان ». سینمای هم به نام « آلما »و یک کار دیگر که هم به نام « سلوا » که هم سینمایی هم سریال کوتاه که جدیدا هم اکران خصوصی داشته است.
به نظرت فیلم آلما می تواند در جشنواره عرض اندام کند؟
نمی دانم! چون امسال ما کارهای خیلی قوی داریم و رقابت شدید است. باید دید چه می شود.
خیلی وقت ها می بینیم بازیگرها و ورزشکارها موقعیت های خیلی بهتری را برای خودشون متصور می شوند. شما دوست داری کجا باشی؟
خوب همه دوست دارند تو هالیوود باشند. اتفاقا جدیدا برای همکاری با شبکه جم پیشنهاد داشتم منتهی من دوست ندارم به ترکیه بروم. هیچ وقت کار تو ایران را به کار در ترکیه ترجیح نمی دهم چون این قابل مقایسه نیست. درسته سریال های ما ضعیف شده ولی سینمای ایران را نمی توان با سینمای ترکیه مقایسه کرد. سینمای ایران به مراتب قوی تر از ترکیه است.ب علاوه من بازیگرم دوست دارم برای هم وطن هایم اینجا و در ایران بازی کنم. دلیل اینکه من بازیگری را انتخاب کردم این است که دوست دارم ثبت شوم و ماندگار باشم. همه ما یه روزی خواهیم مرد اما چه خوب است از خودمان تصویری زیبا در ذهن دیگران به یادگار داشته باشیم. شما نگاه کنید خسرو شکیبایی هنوز در باور مردم زنده است در واقع بازیگرهای ما هنوز زنده هستند و این دلیل بازیگر شدن من است. من دوست ندارم بمیرم دوست دارم همیشه زنده بمانم برای همین هم دوست دارم در ایران بمانم و در اینجا اسمم ماندگار بشود.
حتما ماجرای بیمارستان خمینی شهر را شنیده اید؟!
در رابطه با ماجرای بیمارستان خمینی شهر اصفهان صادقانه بگویم من وقتی این موضوع را در شبکه مجازی دیدم تصور کردم اینم یه نوع شوخی از نوع شبکه مجازی است اما وقتی دیدم این مسئله رسانه ای شد اولش به خودم تلقین کردم اصلا باور نکنم بنابر این سایت ها و خبرگزاری های معتبر را گشتم و مطمن شدم این متاسفانه نه یک شوخی بلکه ماجرای است که واقعیت دارد.شاید باور کردن این مسئله برایتان سخت باشد اما من تا 10 دقیقه نمی توانستم به چیزی فکر کنم. همینجوری گیج بودم به دیوار خیره شده بودم.مشکل اینجاست که هنرمندا و ما بازیگرا وقتی چنین چیزی را می شنویم همان را در ذهن خود شبیه سازی می کنیم بعد از دقایقی که به خود آمدم تصویر اون کودک 4 ساله در ذهنم زنده شد اینکه پزشکی دستور می دهد و پرستاری اقدام به شکافتن بخیه ها می کند.وقتی عمیق تر فکر می کنم به خودم می گویم که چگونه می شود زنی ( پرستار ) دست به چنین کاری بزند.
خب دستور را پزشک داد و پرستار فقط اجرا کرد
به نظر من کاری که اون پزشک کرد واقعا خیلی عجیب و غیر انسانی بود. اما پرستار هم می توانست به گونه دیگری رفتار کند نه اینکه بی هیچ مقاومتی بچه چهار ساله را جلوی خود بنشاند و یکی یکی بخیه ها را بشکافد.البته لازم می دانم اینجا به این موضوع خیلی مهم اشاره کنم که خوشبختانه همه پزشک ها به این شکل نیستند بهر حال در هر صنف و شغلی هر نوع مدل کجروی داریم. پزشکی که اینکار را کرده از میان هزاران پزشکی است که دارند شرافتمندانه کار پزشکی می کنند.پس این بی رحمانه است که بگوییم همه پزشک ها به این شکل هستند.
در چنین مواقع ای چه کاری از دست هنرپیشه ها بر میاد؟
ببینید بازیگرها توانایی این را دارند که خیلی از پیام ها را برسانند. اگه توجه داشته باشید مردم خیلی بر روی بازیگرها و ورزشکارها حساس هستند و هنرمندان و ورزشکاران محبوب خود را دوست دارند.الان در جامعه ما هنرمندان و ورزشکارها محوریت دارند پس خیلی راحت برای ترویج فرهنگ درست می شود از این موقعیت استفاده کرد.
بله من با شما موافقم در جاهای هنرمندها دست به کارهای بزرگی می زنند بطور مثال مهران مدیری با سریال طنز « در حاشیه» سعی در نشان دادن معضلات جامعه پزشکی داشت در حالیکه صدا وسیما باید کمی صبوری می کرد تا مردم ببینند و برخی پزشکان خودشان را اصلاح کنند نه اینکه گارد بگیرند و جلوی پخش فیلم را بگیرند.
بله به نظر بنده این کاملا اشتباه بود که جلوی پخش این سریال را گرفتند.در واقع صدا و سیما می تواند خیلی راحت در رابطه با معظلات اجتماعی برنامه تهیه کند بطور مثال از طریق طنز می توانند خیلی راحت آگاهی های جامعه را بالا ببرد.طنز فقط برای خنداندن مردم نیست هر برنامه طنزی حاوی پیامی است.
اما این را بپذیریم که در حال حاضر صدا و سیما خیلی محتاط رفتار می کند و دست به عصا راه می رود. ماجرای برنامه فیتیله ها هم مزید بر علت شده است.
ببینید صدا و سیما یک رسانه ملی است و تمامی مردم ایران از قشرهای مختلف می توانند به این برنامه ها دسترسی داشته باشند این را هم قبول کنیم که تمامی این افراد شبیه هم نیستند. وقتی وارد ریز مسایل بشوید متوجه می شوید که چقدر فشارها روی صدا و سیما زیاد است.بگذارید یک مثال کوچک در رابطه با پوستر نمایش خانگی ها بزنم ، اگر دقت کنید تصاویر تمامی این پوسترها از صحنه هایی از فیلم هست ولی بارها شده بابت پوشش بازیگر شکایت شده است. خوب وقتی به همچین مساله کوچکی توجه می کنند ببینید چه مسایل بزرگتر دیگری است.به نظر من ما در صدا و سیما انواع و اقسام مخاطب را داریم به همین علت است که رسانه ملی ممیزی بیشتری نسبت به سینما یا رسانه های دیگر دارد.من هم در سینما کار کردم و هم تلویزیون باید پذیرفت که ممیزی تلویزیون خیلی بیشتر از بقیه رسانه هاست.
خوب با اینهمه سخت گیری ها خروجی می شود این چیزی که الان می بینیم. در حالی که صدا و سیما می توانست دست هنرپیشه ها را باز بگذارد تا در قالب طنز به مسائل و مشکلات جامعه بپردازد و بتواند فرهنگ سازی کند تا از وقوع مسائلی همچون پزشک متخلف خمینی شهر جلوگیری کند.
بله من هم با شما هم عقیده هستم. در سریال مهران مدیری خیلی از تخلفات پزشک ها به نمایش گذاشته شده بود و این می توانست خیلی تاثیرگذار باشد، خب هنرپیشه ها کسانی هستند که مردم دوستشون دارند در واقع هنر پیشه ها زبان گویای جامعه هستند و می تواند نقش مهمی برای فرهنگ سازی ایفا کننند.
حرف آخر شما بویژه در رابطه با اتفاقی که در اصفهان افتاد چیه؟
اتفاقی که در خمینی شهر رخ داد به نظر من نوعی جنایت بود و من هنوز نمی توانم باور کنم که یک پزشک و بویژه یک پرستار زن حاضر به انجام چنین کاری بشود. به نظر من پرستار می توانست در جواب پزشک بگوید که مسائل مالی خارج از چارچوب وظایف من است و به همین بهانه از شکافتن بخیه بجه خوداری می کرد.بهرحال من از این فرصت استفاده می کنم و برای همه هم میهنانم از خداوند آرامش می خواهم.امیدوارم روزی همه به آرامش واقعی برسند.
«خندههای آتوسا»
تهیه کننده: امیر پورکیان
کارگردان: علیرضا فرید
محصول: خانه فیلم پروان
پخش: نسیم صبا
تولید: 1393
طراحی پوستر: بهزاد خورشیدی و محمد روح الامین
بزودی اکران در سینماهای سراسر کشور...
به گزارش پایگاه خبری ناب، تله فیلم «سلوی» به کارگردانی محمد آهنگر و تهیهکنندگی حبیب الله کاساز، برای جمعی از اهالی سینما و عوامل فیلم شامگاه پنجشنبه 21 آبان، در مجتمع فرهنگی ورزشی تلاش رونمایی شد
در این مراسم که اجرای آن را بهنوش بختیاری برعهده داشت، حبیب اله کاسه ساز تهیه کننده آثاری همچون «اخراجیهای یک و دو» و ملودرام خانوادگی «سلوی» به مهمانان خیر مقدم گفته و از تلاش دست اندرکاران و عوامل و همچنین شرکت فرهنگی هنری سینما رسانه آسیا برای به ثمر رسیدن فیلم و پخش آن تشکر و قدردانی کرد.
همچنین محمد آهنگر کارگردان فیلم سلوی نیز ضمن تشکر از برگزارکنندگان مراسم از بازی خوب امیریل ارجمند، رامین راستاد و سحر نظام دوست قدردانی و اظهار کرد: سحر نظام دوست که چند سالی است به سینمای ایران معرفی شده ثابت کرد تواناییهای بسیاری دارد و امیدوارم در سینما بدرخشد.
در فرهنگ لغت «سلوی» به معنای نوعی پرنده بهشتی است و البته نامی که در جنوب کشور متداول است؛ در این فیلم هم نام کاراکتر اصلی داستان سلوی با بازی خانم سحر نظام دوست است.
در این مراسم به عوامل و بازیگران فیلم و همچنین تعدادی از بازیگران مهمان هدایایی از طرف شرکت صنعتی پاک لوستر اهدا شد.
تله فیلم "سلوی" که از شورای نمایش خانگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پروانه نمایش درجه «» ب «» دریافت کرده در نیمه اول آذر ماه توسط شرکت سینما رسانه آسیا در شبکه نمایش خانگی عرضه میشود.
*************
اخبار پایتخت را در کانال تلگرام "پایگاه خبری شهر تهران" دنبال کنید
telegram.me/nabteh
به گفته این عکاس جوان؛ نمایشگاه شامل 22 قاب از 22 روستای شهرستان اردستان و بخش زواره است که در این سالها فراز و نشیب های زیادی داشته و دست خوش تغییرات خوب و بد بسیاری شده است.
مینا قاسمی که در حوزه فیلمسازی هم فعالیت میکند میگوید؛ مجموعه عکس این نمایشگاه که از زادگاه پدر و مادرم انتخاب شده، مشتی از خروار در سطح کلان کشوری می باشد که فقط دارای جغرافیای مشخص است و یادآور روستاهایی است که روزگاری پر رونق داشته و اکنون به دلیل مهاجرت صاحبان یا فوت بزرگان به اماکن خالی از سکنه تبدیل شده اند.
وی در ادامه میافزاید؛ آنچه نمایشگاه "آخرین در نیمه باز" برای آن تلاش کرده، یادآور شدن همین عدم فراموشی بخش بزرگی از سرزمین ماست به نام روستاها که به جرم ناتوانی در رسیدن به تجدید، تنها و خالی مانده اند.
مینا قاسمی که کاردانی خود را در رشته کارگردانی گذرانده است درباره این نمایشگاه میگوید؛ عکس های نمایشگاه همه شبیه هم هستند؛ در یک زاویه، یک قاب با یک رنگ سیاه و سفید و قفل های رنگی که نشان از بسته شدن سالها خاطره و روزگارانی پرهیاهوست. این درها شبیه هم هستند که بینندگان باید متفاوت نگاه کنند تا به عمق حرف های پشت این درهای بسته پی ببرند.
مینا قاسمی با پشت سرگذاشتن 25 بهار در عمر خود و پشتکار در عکاسی و همچنین اخذ مدرک کارشناسی در رشته عمران روستایی میگوید؛ "آخرین در نیمه باز"، آخرین عکس این مجموعه می باشد که پایان سخن این درها با بازدیدکنندگان است.
قاسمی در پایان ضمن تشکر از آقایان حامد ریاحی، عباسعلی عامری، حسین قاسمی و سرکار خانم زهرا قاسمی افزود؛ پژوهش و آماده سازی این نمایشگاه حدود 5 ماه به طول انجامید.
بنابراین گزارش؛ نمایشگاه عکس "آخرین در نیمه باز" کاری از مینا قاسمی زواره در روزهای 11 تا 18 آبان، از ساعت 9 الی 19 در فرهنگسرای اخلاق، نگارخانه کلک خیال واقع در خیابان پیروزی، خیابان شکوفه، خیابان شهید کاظمی، جنب بوستان گلزار، دایر می باشد و بازدید برای عموم آزاد است.